" زندگینامه مرحوم زنده یاد سید جواد ذاکر شماره ۲ "

* تاسیس محفل اشک و ناله بر نازدانه سه ساله :

در همان سـال اولیه حضـورش در قـم یعنی سال ۷۳ - ۷۴ این فکر که باید با دوستـان و رفقـای

صمیمی خود محفـل اشکی داشته باشد ذهنش را مشغول کرده بود لـذا با توسـل به حضـرت سید

الشهدا علیه السلام این فکـر را در جمعی که اکثـرا سید بودند مطرح کرد که : حیف است ما که

دور هم هستیم هیئتی نداشته باشیم ، لذا دوستـان جمع شدند و هیئتی بـنا کردند که در حدود بیست

نفر عضو داشت و اکثرا آنان را سادات بنی الزهرا تشکیل می دادند ...

هیئتی به دور از هیاهو و قیل و قـالهای امروزی ، بی ریـا و محفلی پر از اشک دانه بر دردانه

سید الشهدا ، نه ضبطی نه دوربینی ، برای فیلم بـرداری فقط توجه بر ذات سید الشهدا و حضور

قلب در کربلا ، هیئتی سرا پا شور و احساس ، بنا بر اذعان تمام حاضرین در هیئت با هر جلسه

حضور در هیئت، معنویت عجیبی در درون انسان پیدا میشد که انسان را لب تشنه حضور بعدی

و تشکیل جلسه بعدی می کرد ...

افراد مـانده بودند که چه نـامی برای این هیئت مقدس انتخـاب کنند ، جمعی نشستند ، کلام الله را

آوردند چند نـام به کـاغذ نـوشتند مثل لواالزینب ، دیـوانگان رقیـه ، شیفتگـان رقیه و نـامها را در

لابلای صفحات قرآن قرار دادند و قرآن توسط " سید جواد ذاکر " باز شد و نام این محفل اشک

معلوم شد، آری شیفتگان رقیه علیها السلام نام هیئتی شد که سراسر زمزمه و توسل به آن وجود

 صدیقه بود و در عشق حسینی مذاب گردید ...

بعد از نامگذاری هیئت به نام مقدس حضرت رقیه و شروع جلسـات که هفتگی و در خـانه های

اهل هیئت بود، شور و حالی میان جمع بپا شد، شبهای چهارشنبه محفل برقرار بود و افراد سرا

پا شور و اشتیاق در آن محفل کربلایی منتظر حضور بی ریا بودند ...

ادب سید جواد در محفـل و مجلس و احتـرامش به افـراد و اعضــای هیئت چه زمـانی که هیئت

برگزار بود و چه در بیرون از آن موجب شده بود تـا سـایرین او را الگوی ویژه اخـلاقی بـرای

خود قرار دهند، شیوه نشستن او در محفل و ادب خاص او در روضه خوانی مبنای خوبی است

برای یادگیری سایرین از این ذریه سادات ...

همیشه این بیت ورد زبانش بود :

     اینجا به ادب دهند پاداش          در مجلس عشق با ادب باش

سید جواد مجلس را محل حضور ملائکه و ائمه اطهار و جده سادات و پیغمبر خدا میدانست وبه

گونه ای روضه خوانی می کرد که گویی برای آن وجودات خاص میخواند نه برای جمع حاضر

هنگامی که در دفترش شعری می نوشت ، که نامی از اهل بیت (ع) بود حتما سلام الله علیها را

بعد آن نام مبارک می آورد ...

* بیچاره خودت ، بیچاره ما :

شبی از چهارشنبه بود و مجلس به نام نامی شه زاده حضرت علی اصغر علیه السلام بود ...

زبـان حـال حضرت ربـاب سلام الله علیها توسط سید جـواد بیاـن شد و مجلس تبدیل به اشک شد

گریه آغاز شده بود و افراد مست از شراب حسینی بودند ، ناگاه شخصی در میـانه مجلس بـرای

آنکه قلوب بیشتر شکسته شود گفت: بیچاره رباب ، سید جـواد بر آشفت و ابرو در هم کشید و با

غیرت تمام گفت : بیچاره خودت ، بیچاره ما ، خانم ارباب ما عالم رو روزی میده ، بی بی جـان

رباب چاره همه درد هاست، و از شوری که سید جواد به پا کرد تمام مجلس او را تحسین کردند

 و فریاد بر اوردند : یا علی

* تحسین حر بن یزید ریاحی :

پدر خانم محترم سید جواد نقل می کند که : شبی سید جواد گفت روزی روضه حـر علیه السلام

را خواندم و بسیار گریه کردم ، شب هنگام درعالم رویا شخصی را دیدم بسیار مسن و با جلالت

که نزدیک من آمد و از من قدردانی کرد از او علت این تشکر را پرسیدم ، ایشان فرمودند :

امشب روضـه من را بسیـار با ادب خـواندی و مـانند سـایرین مـرا دشمن و معـاند اهل بیت (ع)

خطاب نکردی ...

* شیمی درمانی اشک :

با آنکه در همـان روزهای اولیه ، شیمی درمانی برای او تجـویز شده بود اما این امـر به تعـویق

افتاد ، او فاطمیه را هم با همان حالت مریضیش خواند ، یادش بخیر ، مسجد رفعت و نـوایی که

از سوخته ترسین دل آن روزگار بر آمد : یا حسین غریب مادر ، تویی ارباب دل من ...

اما بعد از فاطمیه دیری نپایید که حالت جسمانی او بسیار خراب شد و دوباره به بیمارستان منتقل

شد و این بار شیمی درمانی برای او به صورت امری واجب در آمد ...

یادم می آید ، همیشه سر اینکه او کجا رود و در کدام هتل باشد دعوا بود، اما این بار نمیدانم چه

رخ داده بود؟ بی وفایی بود، یا امتحان و آزمایش دیگر برای او که در همه چیز امتحان پس داده

بود ؟ برای او که حتی سکه ای برای خـواندن نگرفت و با اقتدا به اجـداد طاهرین خویش تا آخـر

عمر ساده زیست و برای روضه ابا عبدالله الحسین (ع) نرخ تعیین ننمود یا آنکه امتحان و بلا در

عمق جان او ریشه دوانده بود و با این بلا توسل و توکل او آن به آن بـالاتر می رفت تا حـدی که

به قول یکی از بزرگان : به حدی رسیده بود که دیگر مستجـاب الدعوه شده بود ، چرا که در آن

بلا وقتی " یا حسین " می گفت تمام جانش و ذرات وجودش این نوا را تکرار می کرد ...

 

برگرفته شده از کتاب " مجذوب الحسین (ع) " نوشته مجید اصفهانی

انشاالله بخش هـای دیگری از زندگینامه آسید جواد ذاکر را در پست های بعدی قرار خـواهم داد،

اما شما عزیزان برای مطالعه زندگی نامه آسید جواد ذاکر در بخش شماره ۱ که قبلا در وبلاگ

قرار داده شده بود، می توانید هم اکنون به لینک زیر مراجعه کرده و مطالعه نمایید :

 

      زندگی نامه مرحوم زنده یاد آسید جواد ذاکر شماره ۱ کلیک کنید

 

  برای شـادی روح ذاکـر دلسـوخته و با اخـلاص آستان اهل بیت (ع)

    زنـده یـاد آسید جـواد ذاکـر (ره) سه صلـوات همـراه با فاتحه ای 

         نثـار روح آسید جواد ذاکر عزیز و بزرگوارم میکنیم ...

 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم


برچسب‌ها: زندگینامه سید جواد ذاکر


 

نوشته شده توسط مجذوب الحسین (ع) در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۱ ساعت 0:34 موضوع نگاهی به زنـدگی سید | لینک ثابت